سرنوشت یه جورایی نامعلومه، ولی انگار یه عواملی کنار هم اونو میسازه که اگه بشناسیشون تا حدود زیادی قابل پیش بینی میشه.
ولی نکته اش اینجاست که فرقی نمیکنه ما برداشتمون چیه، چه فکر کنیم سرنوشت بدی برای فلانی رقم خورده یا خوش شانس بوده، در نهایت انگار همه چیز به سمت بهتر شدن "کل" میره و اگر به صورت کلی نگاه کنیم، همیشه سرنوشت به نفع "کل" رقم خورده.
پس وظیفه ما اینه که بدون توجه به نتیجه، بخشی از کار رو به دوش بکشیم و هر طور که بلدیم جلو ببریم، آخرش حتما خوبه، حتی اگه برای ما به عنوان "جزء" به ظاهر خوب نباشه.
قالی پر نقش جهان، بر سر دار سرنوشت یا که بر آن گره زنی، یا بِکَنی گره ز جان
نقش بزن به رشته ای، چگ بزن به تار آن کار تو ار چه خوب و بد، کوک شود ساز جهان
کیان - فروردین 1402